نظریهی اشباع در بازاریابی شبکهای
در «بازاریابی شبکهای» که توضیح و خلاصه تعریفی از آن در مقالات قبلیام که در سایت نیز آرشیو شده، آمده است، موضوعی به صورت یک جور نظریه مطرح است که به «اشباع» یا (Saturation) معروف است. منظور از این تئوری این است که هنگامی که افراد برای جذب Downline به Networking یا همان «معاشرت» روی میآورند، در مقطعی از زمان یا مکان، به افرادی برخورد میکنند که گرچه در میان افراد بازار هدف مورد نظرشان قرار دارند و از جمله افرادی مستعد و علاقهمند شناخته شدهاند، اما قبلاً جذب یکی از شاخهها شدهاند و خود در میان زنجیرهی بازاریابی قرار دارند. این تئوری، با دیدی منفی نسبت به قضیه، معتقد است که چون بازار «اشباع» شود، پس فعالیت دیگر فایدهای ندارد و کار بازاریابی همین جا متوقف میشود.
شخصاً به همراه بسیاری دیگر از کارشناسان و فعالان در این زمینه معتقدم که
چنین تصور و نظریهای یک جورایی مضحک و خندهدار است. «اشباع» یک موضوع
نادر و صرفاً تنها یک تئوری است. «بازاریابی شبکهای» موضوع تازهای نیست -
اگرچه بتازگی در ایران شناخته و تا این حد فراگیر شده است - بیش از چهل
سال از عمر آن میگذرد و افراد بسیاری در سرتاسر دنیا بر اساس این مدل کسب و
کار، دارند کار میکنند، در امریکا، کانادا و اروپا و حتی استرالیا.
در ایران بعد از گذشت 4 سال از فعالیت شرکت های بازاریابی شبکه ای دارای مجوز ، حدود 500 - 600 هزار نفر فعال در این شرکت ها مشغول به کار و کسب درآمد هستند. حال به این نکته توجه کنید :
در سایت رسمی ثبت احوال کشور ( آدرس سایت ) آمار لحظه به لحظه متولدین و فوت شدگان اعلام می شود. در هر سال نزدیک به 1.5 میلیون نفر متولد جدید و حدود 500 هزار نفر فوتی وجود دارد ؛ یعنی هر ساله تقریبا 2 میلیون نفر جمعیت کشور به نوعی جابجا و تعویض می شود.
از طرفی شرکت های بازاریابی شبکه ای می توانند تجارت و محصولات خود را به کشور های دیگر وارد کرده و هم قدرت اقتصادی کشور را افزایش داده و هم جمعیت را افزایش دهند.
حالا شما خودتان بسنجید که آیا اشباع می تواند صورت گیرد یا خیر!!
هزاران شرکت محصولات خودشان را از این طریق مستقیماً به دست مشتریان خود میرسانند و بدین ترتیب کالا و خدمات (مصرفی) شان را به فروش میرسانند. وقتی میگوییم «اشباع» در سرتاسر گیتی، یعنی وضعیت به جایی برسد همهی افراد جزئی از سیستم بازاریابی شوند به طوری که تلاشها به هیچ نتیجهای نرسد. اما من معتقدم، این تنها یک دید یا نگرش منفی است و در بازاریابی شبکهای دید منفی یعنی توقف و همین. اساس بازاریابی شبکهای، در معاشرت است، اساس معاشرت یا نتورکینک در ایجاد و حفظ ارتباط و ایجاد جو اعتماد متقابل است.
از طرف دیگر، هر روز افراد بسیاری به دنیا میآیند که در آینده نیازهای
مشخص و گاه مشترکی دارند که به نوعی در بازارها و مخاطبین هدف یک شرکت /
سازمان / تولیدکننده یا ارائه کننده خدمات قرار میگیرند، روزی بالاخره این
افراد جدید به سن هجده سالگی میرسند و میتوانند مدل کاری و شرکت و کالا
یا خدمات مورد نظرشان را انتخاب کنند، حال آنها را میبینیم که شروع به
فعالیت میکنند و کالا یا خدماتی مصرفی شرکت یا تولید کنندهای را به
دیگران توصیه میکنند و از این راه - اگر شرکتهایی که انتخاب کردهاند
اصول، اخلاقیات و تعهدات و قوانین را رعایت کنند و اعتماد مجموعه را با
ارائه کیفیت خوب و تحویل به موقع و حتی سایر خدمات (مثلاً خدمات پس از فروش
و ضمانت نامه و ... به خود جلب کرده باشند)- برای خود کسب درآمد میکنند،
این افراد ممکن است در جایی به افرادی در دایره دوستان و آشنایان خود (همان
میانگین ۳۰۰ نفر) برخورد کنند که خودشان - شاید مثلاً چهل سال پیش - در
شاخه ای دیگر جذب سیستم بازاریابی آن شرکت شده اند، ولی این دلیل نمیشود
که ما بازار را «اشباع شده» بدانیم. «معاشرت» مداوم سر لوحهی «بازاریابی
شبکهای» است یعنی افراد باید سعی کنند که در ارتباط و معاشرت مداوم با
مخاطبین هدف خود باشند. من در سمینارهایم راههایی را آموزش میدهم که چطور
افراد می توانند از اینترنت به عنوان یک ابزار قوی و موثر در این جهت
استفاده کنند و البته با یک دیدگاه مثبت و رو به جلو، نه با منفی بافی.
بحث
«اشباع» شدن بازار، یک دیدگاه منفی است که فقط جلوی فعالیت مردم را
میگیرد. دایره دوستان و آشنایان اگر حتی بیش از ۳۰۰ نفر هم باشد، روزی
اشباع میشود، فرض را بگیریم که همه در زیر مجموعههای شما و یا افراد
بالاتر از شما قرار گرفتهاند، بازاریابی اما متوقف نمی شود، از دایره ها
فراتر میرود، از شهرها و کشورها هم فراتر میرود اما مطمئن باشید که
بازاریابی شبکهای برای پول درآوردن و یک شبه میلیاردر شدن نیست، کاری است
مثل هر کار دیگر، کار میبرد، هزینه باید کرد و وقت بسیاری ممکن است از شما
بگیرد، چرا که شما باید در یک فرآیند آموزش دیدن و آموزش دادن (حمایت
Downline) مداوم باشید و این طرحی نیست که به این زودیها به اشباع برسد،
گرچه این را میدانیم که هر چه در پایین ترین سطوح باشیم (مثلاً برای
کالایی که مدل بازاریابی شبکهای برایش از ۴۰ سال پیش شروع شده است) کار
بازاریابی اصولاً سخت تر میشود و نیاز به صبر و تحمل بیشتری هست و فعالیت
بیشتر. توجه داشته باشید که من همیشه گفتهام که اصولاً بازاریابی (حتی
شبکهای) با یک شیوه و استراتژی کششی یا جذب افراد (PULL) کار می کند و نه
شیوهها و روشهای تحمیلی و زوری (Push) - برای این نوع بازاریابی باید
شرایطی مهیا باشد یا مهیا شود و این زمان میبرد و کار بسیار مشکلی است.
توجه
داشته باشید که فعالیتهای بازاریابی شبکهای نباید با شیوه های مخرب مثل
استفاده از اسپم و اسکم توسعه یابد. یکی از علت ها برای شکست خوردن و متوقف
شدن بازاریابی شبکهای، استفاده از طرحهایی است که ادعا میکنند این کار
بسیار ساده است و این کار شما را یک شبه مولتی میلیاردر میکند، اصلاً چنین
نیست، یک فعالیت شبکهای، شاید سالها طول بکشد که جای خود را باز کند و
موفق به پیش رود، متاسفانه آنهایی که برای آغاز فعالیتهای خود یک محدوده
زمانی مطرح می کنند تا افراد هرچه سریعتر زیرمجموعههای خودشان را تکمیل
کنند، کار بازاریابی را با ... اشتباه گرفتهاند.
برای بازاریابی
صحیح و اخلاقی و قانونی باید طرح داشته باشید، تحقیق و مطالعه و تست کنید و
بعد اقدام کنید، و پیگیری داشته باشید و در عین حال خلاقیت داشته باشید و
خیلی عوامل دیگر که مجالی برای گفتن آنها نیست، اما نه، این مسلم است که یک
شبه نمیتوانید میلیاردر شوید.
- ۹۴/۰۵/۱۱